رادین با روروئک
سه ماهگی رادین
رادین عزیزم هفتم آبان 1391 سه ماهگیت تموم شد،من و تو و بابا آخرین روز سه ماهگیت رو رفتیم پیش امامزاده صالح و زیارت کردیم و ما از امامزاده صالح خواستیم که پسرمون همیشه سالم،صالح و سعادتمند باشه ...
نویسنده :
مامان رادین
13:58
وقتی رادین دنیا اومد
تولد تولد تولدت مبارک رسیدن بخیر مامانی،خسته نباشی عزیز دلم ...
نویسنده :
مامان رادین
15:20
هفته بیستم بارداری
رادین عزیزم بیستمین هفته مشترک من و تو در حال سپری شدن است.من از وجود تو سرشار....پر از احساس شاعرانه مادر بودن ای کبوتران مفلوج ای درختان بی تجربه یائسه ای پنجره های کور زیر قلبم و در اعماق کمرگاهم اکنون گل سرخی دارد می روید گل سرخی سرخ مثل یک پرچم در رستاخیز... من مادر هستم.....
نویسنده :
مامان رادین
10:12
لحظه شماری برای تولد پسرم
پسرم بالاخره تاریخ تولدت مشخص شد، دکتر گفت:شنبه 7/5/91 ساعت 6 صبح بیمارستان آتیه باشم، لحظه دیدار داره نزدیک تر میشه،فقط سه روز مونده که اين انتظار به پايان برسه. خداوند در روز اول آفرینش خورشید را آفرید... روز دوم دریا را... روز سوم صدا... روز چهارم رنگها... روز پنجم حیوانات... و روز ششم انسان را آفرید. سپس با خود اندیشید دیگر چه چیزی را نیافریده است؟! و آنگاه در روز هفتم تو را برای من آفرید.(هفتم مرداد 1391) میلاد تو شیرین ترین بهانه ای است که می شود با آن به رنج زندگی هم دل بست و میان این روزهای شتابزده عاشقانه تر...
نویسنده :
مامان رادین
13:52
انتخاب اسم
مرد کوچولوی من! از وقتی فهمیدم موجود معصوم درونم یه پسر نازه،تمام فکر مامان و بابا انتخاب یه اسم زیبا،کوتاه و با معنی بود،به نظر من یکی از سخت ترین کارها انتخاب اسمه،از اونجایی که همیشه تو ذهنم این بود که اسم روی شخصیت فرد تأثیر میذاره،بعد از کلی جستجو تو کتاب ها،اینترنت و بعد از مشورت با بابایی اسم رادین رو واست انتخاب کردیم،رادین به معنی جوانمرد و بخشنده است و تو یکی از سایت های اینترنت نوشته بود رادین نام حضرت محمد(ص) به زبان عبری است.امیدوارم همیشه مثل اسمت جوانمرد و بزرگ باشی. نامم را پدرم انتخاب کرد. نام خانوادگی ام را یکی از اجدادم. راهم را خودم انتخاب خواهم کرد.......... دکتر علی شریعتی ...
نویسنده :
مامان رادین
10:42
هفته 30 بارداری
پسرم از آغاز زندگی تو تا امروز 30 هفته می گذره ، الان 39.3 سانتي متر قد کشیدی و وزنت هم حدود ١٥٢٠ گرم است. چشمانت رو باز و بسته می کنی و می تونی بين تاريكي و روشنايي تمايز قائل بشی و حتي مي تونی حركت يك منبع نور را به سمت عقب و جلو دنبال كنی. کوچولوی من، الان دقت بينايي تو تنها 20/1 (يك بيستم) است، يعني فقط اشيائي را دقيقا تشخيص مي دهی كه تنها چند سانتي متر با صورت نازت فاصله داشته باشند. در حالیکه بينايي طبيعي در بزرگسالان برابر با 20/20 (بيست بيستم) است. اين روزها مامانی كمي خسته میشه، مخصوصا مشكلات خواب يا بدخوابي هم دارم . زیاد راه رفتن واسم سخت شده، مثل قبل نیستم ،نمی تونم اشیاء سنگین رو بلند کنم ،اين حالت ها هم كاملا...
نویسنده :
مامان رادین
10:42
دل نوشته
می نویسم برای تو برای خودم که اگر یه روزی از هم دلخور شدیم....یادمون نره که برای با هم بودن چه ذوقی داشتیم چه انتظاری کشیدیم همین الان که دارم اینها رو برات به یادگار می نویسم هر چند دقیقه یه چرخش می کنی... شاید از نشستن من روی صندلی خوشت نمیاد...یا شاید عادت کردی مامانی در حال فعالیت باشه تو نمی دونی چقدر به من نزدیکی مثل خدا درون من هستی،نزدیک تر از رگهای تنم یه حرفایی داشتم برات بنویسم...اما حرفم نمیاد دوست دارم که اگه یه روزی نبودم که خودم برات بگم بیایی اینجا بخونی، بدونی که برای من چقدر مهمی بدونی که من کی هستم و دوست دارم تو کی بشی تو یک انسان متفاوت...نسل متفاوت...موجود مستقل با ژنها،کروموزوم ها و اثر انگشت متف...
نویسنده :
مامان رادین
12:47