رادینرادین، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره

رادین هدیه پاک الهی

هفته بیستم بارداری

رادین عزیزم بیستمین هفته مشترک من و تو در حال سپری شدن است.من از وجود تو سرشار....پر از احساس شاعرانه مادر بودن ای کبوتران مفلوج ای درختان بی تجربه یائسه ای پنجره های کور زیر قلبم و در اعماق کمرگاهم اکنون گل سرخی دارد می روید گل سرخی سرخ مثل یک پرچم در رستاخیز... من مادر هستم.....
8 مهر 1391

لحظه شماری برای تولد پسرم

پسرم بالاخره تاریخ تولدت مشخص شد، دکتر گفت:شنبه 7/5/91 ساعت 6 صبح بیمارستان آتیه باشم، لحظه دیدار داره نزدیک تر میشه،فقط سه روز مونده که اين انتظار به پايان برسه. خداوند در روز اول آفرینش خورشید را آفرید...  روز دوم دریا را...  روز سوم صدا...  روز چهارم رنگها...  روز پنجم حیوانات...  و روز ششم انسان را آفرید.  سپس با خود اندیشید دیگر چه چیزی را نیافریده است؟!  و آنگاه در روز هفتم تو را برای من آفرید.(هفتم مرداد 1391)   میلاد تو شیرین ترین بهانه ای است که می شود با آن به رنج زندگی هم دل بست و میان این روزهای شتابزده عاشقانه تر...
5 مرداد 1391

انتخاب اسم

مرد کوچولوی من! از وقتی فهمیدم موجود معصوم درونم یه پسر نازه،تمام فکر مامان و بابا انتخاب یه اسم زیبا،کوتاه و با معنی بود،به نظر من یکی از سخت ترین کارها انتخاب اسمه،از اونجایی که همیشه تو ذهنم این بود که اسم روی شخصیت فرد تأثیر میذاره،بعد از کلی جستجو تو کتاب ها،اینترنت و بعد از مشورت با بابایی اسم رادین رو واست انتخاب کردیم،رادین به معنی جوانمرد و بخشنده است و تو یکی از سایت های اینترنت نوشته بود رادین نام حضرت محمد(ص) به زبان عبری است.امیدوارم همیشه مثل اسمت جوانمرد و بزرگ باشی. نامم را پدرم انتخاب کرد. نام خانوادگی ام را یکی از اجدادم. راهم را خودم انتخاب خواهم کرد.......... دکتر علی شریعتی   ...
4 مرداد 1391

هفته 30 بارداری

پسرم از آغاز زندگی تو  تا امروز 30 هفته می گذره ، الان 39.3 سانتي متر قد کشیدی و وزنت هم  حدود ١٥٢٠ گرم است. چشمانت  رو باز و بسته می کنی و می تونی بين تاريكي و روشنايي تمايز قائل بشی و حتي مي تونی حركت يك منبع نور را به سمت عقب و جلو دنبال كنی. کوچولوی من، الان دقت بينايي تو تنها 20/1 (يك بيستم) است، يعني فقط اشيائي را دقيقا تشخيص مي دهی كه تنها چند سانتي متر با صورت نازت فاصله داشته باشند. در حالیکه بينايي طبيعي در بزرگسالان برابر با 20/20 (بيست بيستم) است. اين روزها مامانی كمي خسته میشه، مخصوصا مشكلات خواب يا بدخوابي هم دارم . زیاد راه رفتن واسم سخت شده، مثل قبل نیستم ،نمی تونم اشیاء سنگین رو بلند کنم ،اين حالت ها هم كاملا...
4 مرداد 1391

دل نوشته

می نویسم برای تو برای خودم که اگر یه روزی از هم دلخور شدیم....یادمون نره که برای با هم بودن چه ذوقی داشتیم چه انتظاری کشیدیم همین الان که دارم اینها رو برات به یادگار می نویسم هر چند دقیقه یه چرخش می کنی... شاید از نشستن من روی صندلی خوشت نمیاد...یا شاید عادت کردی مامانی در حال فعالیت باشه تو نمی دونی چقدر به من نزدیکی مثل خدا درون من هستی،نزدیک تر از رگهای تنم یه حرفایی داشتم برات بنویسم...اما حرفم نمیاد دوست دارم که اگه یه روزی نبودم که خودم برات بگم بیایی اینجا بخونی، بدونی که برای من چقدر مهمی بدونی که من کی هستم و دوست دارم تو کی بشی تو یک انسان متفاوت...نسل متفاوت...موجود مستقل با ژنها،کروموزوم ها و اثر انگشت متف...
6 خرداد 1391