به خدا خوش آمد بگو(رمضان 1434 مبارک)
پسرم! اکنون که این متن را می نویسم کودکی پاک و معصوم ، در پایان یک سالگی هستی، که به تازگی راه رفتن را آموخته ای.
اینک ماه مبارک رمضان در راه است، و تو در ماه رمضان سال گذشته(8 رمضان 14٣٣) متولد شدی، ولی نمی دانی که رمضان چیست؟!
...پس می نویسم از رمضان
ضیافت شگفتی است و ضیافت کدهای شگفتتر،ضیافت گرسنگی!
ضیافت بر سفرهای تهی از بانگ نوشانوش، خالی از خوردن.
و میزبان خدا، با او که خوان نعمت بیدریغش همه جا کشیده
…و
مهمان من و تو
به ضیافت کدهای میآییم که رسم مهمانی از «نان» گرفتن و بر «جان» افزودن است.
دهان بستن و چشم گشودن است، زنگار از زندگی زدودن است.
به ضیافت کدهای میآییم که شرط ورود تقواست و شرط خروج نیز!
و مگر خدای رمضان، شهر رمضان را «لعلکم تتقون» نخوانده است؟!
بر سر در این شهر نوشتهاند: پاکی، شرط ورود است.
غسل در اشک زدم کاهل طریقت گویند
پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز
******
شبهای اشک و زمزمه می رسند؛ شبهایی که نفسها بوی بهشت می گیرند، چشمها بهشت را رصد میکنند. لبها به بوسهی نام دوست متبرک می شوند.
و روزها همه پرستش و نیایش و رویش، شب و روز بوسیدن نام محبوب، بوسیدن لبهای خدا!
در این ماه، انفاس، تسبیح است، حتی خواب نیز عبادت! خوابی برای بیداری، خوابی برای نخوابیدن.
ماه مبارک خداست. در دوزخ بسته میشود و بهشت آغوش میگشاید.
آیا ما به خاموش کردن شعلههای دوزخ در خویش می اندیشیم!
فرصت عزیزی است تا گناه از ساحت قلبهایمان رمان و گریزان شود،
و خدا به ضیافتکده قلبهایمان مهمان.
پس رمضان، جشن حضور خداست در قلبها.
عزیزم به خدا خوش آمد بگو...